روابط عمومی پاییز 91 عسلویه
این وبلاگ توسط دانشجویان ترم پاییز 91 جامع علمی کاربردی عسلویه ایجاد گردیده

قطاری که مقصدش خدا بود لختی در ایستگاه دنیا توقف کرد میزبان قطار رو به مسافرین دنیا کرد و گفت مقصد خداست از بی شمار مسافر تعداد اندکی سوارشدن قطار حرکت کرد  وقتی به ایستگاه بهشت رسیدن همه باعجله پیاده شدن انگار فراموش کردن مقصد خداست!!!؟؟



           
سه شنبه 10 دی 1392برچسب:, :: 23:13
حبیب الله رحمانی اشتهاردی

پیامک تبریک کریسمس

 

کریسمس نه یه زمانه و نه یه فصل، بلکه یک یادبوده،در واقع  گرامی داشتن صلح و
حسن نیت،  رحیم و بخشنده بودن، باعث میشه روح واقعی کریسمس رو لمس کنیم.

کریسمس مبارک



           
شنبه 7 دی 1392برچسب:, :: 9:14
حبیب الله رحمانی اشتهاردی

در ميان بني اسرائيل عابدي بود. وي را گفتند : فلان جا درختي است و قومي آن را مي پرستند !!!

عابد خشمگين شد، برخاست و تبر بر دوش نهاد تا آن درخت را برکند...

ابليس به صورت پيري ظاهر الصلاح، بر مسير او مجسم شد، و گفت : اي عابد، برگرد و به عبادت خود مشغول باش!

عابد گفت : نه، بريدن درخت اولويت دارد...

مشاجره بالا گرفت و درگير شدند، عابد بر ابليس غالب آمد و وي را بر زمين کوفت و بر سينه اش نشست.

ابليس در اين ميان گفت : دست بدار تا سخني بگويم، تو که پيامبر نيستي و خدا بر اين کار تو را مامور ننموده است، به خانه برگرد، تا هر روز دو دينار زير بالش تو نهم؛ با يکي معاش کن و ديگري را انفاق نما و اين بهتر و صوابتر از کندن آن درخت است ...

عابد با خود گفت : راست مي گويد، يکي از آن به صدقه دهم و آن ديگر هم به معاش صرف کنم ، و برگشت...

بامداد ديگر روز، دو دينار ديد و بر گرفت ، روز دوم دو دينار ديد و برگرفت ، روز سوم هيچ پولي نبود!

خشمگين شد و تبر برگرفت و به سوي درخت شتافت ...

باز در همان نقطه ، ابليس پيش آمد و گفت: کجا؟!

عابد گفت: مي روم تا آن درخت را برکنم !

ابليس گفت : زهي خيال باطل ، به خدا هرگز نتواني کند !!!

باز ابليس و عابد درگير شدند و اين بار ابليس عابد را بيفکند چون گنجشکي در دست!

عابد گفت : دست بدار تا برگردم ! اما بگو چرا بار اول بر تو پيروز آمدم و اينک، در چنگ تو حقير شدم؟!!

ابليس گفت : آن وقت تو براي خدا خشمگين بودي و خدا مرا مسخر تو کرد، که هرکس کار براي خدا کند، مرا بر او غلبه نباشد؛ ولي اين بار براي دنيا و دينار خشمگين شدي،
پس مغلوب من گشتي ... 

مولا علی (ع): دنيا خوابي است که اگر آن را باور کني پشيمان مي شوي

 


           

نامت چه بود؟
آدم

فرزند؟
من را نه مادری نه پدری، بنویس اولین یتیم خلقت

محل تولد؟
بهشت پاك

اینك محل سكونت؟
زمین خاك

آن چیست بر گرده نهادی؟
امانت است

 
قدت؟
روزی چنان بلند كه همسایه خدا،اینك به قدر سایه بختم به روی خاك

اعضاء خانواده؟
حوای خوب و پاك ، قابیل خشمناك ، هابیل زیر خاك

روز تولدت؟
روز جمعه، به گمانم روز عشق

رنگت؟
اینك فقط سیاه ، ز شرم چنان گناه

چشمت؟
رنگی به رنگ بارش باران ، كه ببارد ز آسمان

وزنت ؟
نه آنچنان سبك كه پرم به هوای دوست ... نه آ نچنان وزین كه نشینم بر این خاك

جنست ؟
نیمی مرا ز خاك ، نیمی دگر خدا

شغلت ؟
در كار كشت امیدم

شاكی تو ؟
خدا

نام وكیل ؟
آن هم خدا

جرمت؟
یك سیب از درخت وسوسه

تنها همین ؟
همین
!!!!

حكمت؟
تبعید در زمین

همدست در گناه؟
حوای آشنا

ترسیده ای؟
كمی

ز چه؟
كه شوم اسیر خاك

آیا كسی به ملاقاتت آمده؟
بلی

كه؟
گاهی فقط خدا

 
داری گلایه ای؟
دیگر گلایه نه؟، ولی...

ولی چه ؟
حكمی چنین آن هم یك گناه!!؟

دلتنگ گشته ای ؟
زیاد

برای كه؟
تنها خدا


آورده ای سند؟
بلی

چه ؟
دو قطره اشك

داری تو ضامنی؟
بلی

چه كسی ؟
تنها كسم خدا

در آ خرین دفاع؟

می خوانمش كه چنان اجابت كند دعا

 


           
شنبه 7 دی 1392برچسب:, :: 8:50
حبیب الله رحمانی اشتهاردی

فرا رسیدن ایام وفات نبی اکرم و شهادت امام حسن مجتبی و شهادت علی ابن موسی الرضا را به تمامی مسلمین تسلیت میگویم.

پیامبر اکرم (ص)می فرمایند:

"هر کس پایان ماه صفر را ب بشارت بدهد بهشت بر او واجب است و یا«من بشرنی بخروج الصفر بشرته بالجنة»"

 

فرا رسیدن ماه ربیع الاول را ب تمامی دانشجویان تبریک میگویم.

 

 نویسنده:سید محمد حسن موسوی



           
چهار شنبه 4 دی 1392برچسب:, :: 19:37
سید محمد حسن موسوی

جوانی از بیکاری رفت باغ وحش پرسید:استخدام دارید؟

یارو گفت مدرک چی داری؟ گفت فوق دیپلم ...!

یارو گفت یه کاری برات دارم،

حقوقشم خوبه پسره قبول کرد.

یارو گفت :

ما اینجا میمون نداریم میتونی بری توی پوست میمون

تو قفس تا میمون برامون بیاد!

چند روزی گذشت یه روز جمعه که شلوغ شده بود،

پسره توی قفس پشتک وارو میزد

از میله ها بالا پائین میرفت.

جوگیر شد زیادی رفت بالا از اون طرف افتاد تو قفس شیره!

داد زد کمککککککککک

شیره افتاد روش دستشو گذاشت رو دهنش گفت،

آبرو ریزی نکن من لیسانس  ...دارم..!



           
سه شنبه 3 دی 1392برچسب:, :: 18:45
حبیب الله رحمانی اشتهاردی

دروغ آمد: .... اعتبار رفت

شعار آمد: .... عمل رفت

بی حیایی آمد: .... شخصیت ومعرفت رفت

تلویزیون وسی دی آمد: .... خواب رفت

زنا آمد: .... ازدواج  رفت

سودوربا آمد: .... برکت رفت

مد آمد: .... آبرو رفت

پرخوری آمد: ... سلامتی رفت

رشوه آمد: .... حق رفت

دیر خوابی آمد: .. نماز صبح رفت...

اسراف آمد: .... قناعت رفت

خط بازی اصولی آمد: .. برادری رفت

ماهواره آمد: .. حجاب ناموسها رفت

فارسی وان آمد: .. شرم وحیا رفت

گاوصندوق آمد: .. زکات رفت

ولنگا واری آمد: .... غیرت رفت

تلفن آمد: ... صله رحم رفت

آیا می دانی چه ها آمد ، چه ها رفت..!؟



           
سه شنبه 3 دی 1392برچسب:, :: 18:9
حبیب الله رحمانی اشتهاردی

درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان روابط عمومی پاییز 91 عسلویه و آدرس public-relations91.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.








نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 2
بازدید ماه : 6
بازدید کل : 37223
تعداد مطالب : 65
تعداد نظرات : 98
تعداد آنلاین : 1

t"