روابط عمومی پاییز 91 عسلویه این وبلاگ توسط دانشجویان ترم پاییز 91 جامع علمی کاربردی عسلویه ایجاد گردیده
تاريخچه تاسيس روابط عمومي در ايران و تاسيس دانشكده علوم ارتباطات
شيوه نـوين روابط عمومي در ايـران با ملي شدن صنعت نفت هـمزمان است ، سپـس وزارتخــانه ها و سازمانـهاي زيادي به منظور نشر اخـبار و ارائه عملـكرد انجـام شده و ارتباط مردمـي و تسلط برافكار عمومي و ايجاد ارتباط با رسانه هاي همگاني نياز خود را در اين زمينه احساس كرده و روابط عمومي را به شكل نخستين آن آغاز كردند.
نخستين روابط عمومي در ايران به طور رسـمي در مرداد ماه سال 1332 شمسي در شركت سابق نفت ايران آغاز به كار كرد واولين گردانندگان آن دكتر نطقي استاد علوم ارتباطات و شاعر ونويسنده معاصر مرحوم ابوالقاسم حالت بودند كه بعدا استاد ابوالفضل مرعشي نيز به اين جمع پيوست .
در بسياري از سازمانها و ادارات تا سال 1345 اداراتي به نام تبليغات و انتشارات و يا انتشارات و اطلاعات فعاليت مي كردند كه از اين تاريخ به بعد نام اين ادارات به روابط عمومي تغييركرد.در سـال 1345 مسئولان شركت ملي نفـت ايران ، موسسه مطبـوعاتي كيـهان ، دانشگاه تهران و وزارت اطلاعات و جهانگردي وقت به فكر تاسيـس يك مركز آموزش عالي براي رشته روابط عمومي افتادند .
اين مركز يك سال بعد افتتاح شد و بيش از صد نفر دانشجو از ميان فارغ التحصيلان دوره دبيـرستان را جهت تحصيل در دوره ليسانس روابط عمومي پذيرفت اين مركز درآغاز نام مؤسسه عالي مطبوعات و روابط عمومي را براي خود برگزيد .
اين مؤسسه پس ازچندي نام ( مؤسسه علوم ارتباطات اجتماعي ) را به خود گرفت و بعدها به ( دانشكده علوم ارتباطات اجتماعي ) تغييرنام داد و تا سال 1358 به فعاليت مشغول بود . درطول 13 سال فعاليت اين دانشكده نزديك به هزار نفر موفق به اخذ مدرك ليسانس روابط عمومي از آن شدند .
پيدايش روابط عمومي نوين درجهان اصطلاح روابـط عمومي به مفهوم كنوني نخستين بـار در سال1897 در سالنامه يـك مؤسسه راه آهن آمريكا مطرح شد و فعاليت آن بـه شكل كنوني اززماني آغاز شد كه مؤسسه هاي اقتصادي ودولتها افكارعمومي رادرسرنوشـت خود مؤثردانسته ودريافتند كه فقط ازطريق روابط عمومي است كه مي توان اذهان عمومي را مجذوب كرده و به فعاليت خود رونق بخشند. در سال 1964 ميلادي فاينانشنال تايمز از(روابـط عمومي) به عنوان صنعتي بـزرگ نام بـرد . هم اكنون روابط عمومي بويژه دررشتـه هايي مانندعلوم اجتماعي و مديريـت مقام والايي كسب نموده وبـه عنوان يكي از شعب تخصصي علوم اجتماعي در دانشگاهها تدريس مي شود. هرچند روابط عمومي پيشينه اي به اندازه كل تاريخ دارد اما ابزارهايي كه در اين جهت مورد استفاده قرارگرفته شاهد تغيير وتحولاتي عميق بوده است .بخصوص بعد از جنگ جهاني اول تـوجه خاصي به روابط عمومي علمي شد ودر سالهاي بـعد از جنگ دوم جهاني به اين اهميت افزوده شد . با نگاهي اجمالي بـه تاريخ روابط عمومي مي توان گفت : آغازروابـط عمومي بـه شكل سيستماتيك در سالهاي 1900 به بعد شكل گرفت . مرحله اول از 1900 تا 1914 ميلادي بود ودراين سالها از يـك سو فساد ماموران مقامات دولتـي آمريكا موجب شد كه جامعه درصدد رسوايي آنها بر آيد و از سوي ديـگر سازمانها ومؤسسات تلاش مي كردند با انتشار مطـالبي در روزنامه ها اعمال واقدامات خود را در نـظرمردم بـا آب و تاب بيشتـري منعكس نمايند . مرحله دوم به سالهاي 1918-1914 ميلادي بر مي گردد ، دراين سالها دولت آمريكا درگير مسائل جنگ جهاني اول بـود وسعي مي كرد تا مقاصدجنـگي وخواستهاي خودراتوسط روابـط عمومي مرتبط با مردم قراردهد . مرحـله سوم دوره تـكامل روابـط عمومي در آمريكا بـه شـمارمي رود و بـه سالـهاي 1929 – 1918 برمي گردد . در ايـن سالها مؤسسات صنعتي بـراي معرفي خود بـه انتشار مطالب وسيـع ، گسـترده و دامنه داري دست زدندزيرا براي آنها در جنگ اول به اثبات رسيده بود كه ارائه مطالب درباره موضوعي خاص درصورتي كه از روي واقع بيني و بصيرت باشد افكار عمومي را تغيير داده و درجهت مثبت يا منفي سوق مي دهد . ( ليوي لي )خبرنگار اقتصاد مطبوعات آمريكا نخستين كسي بـود كه دفتر روابط عمومـي را به شيوه نوين امروزي درشهر نيويورك درسال 1906 تاسيس كرد وازهمين روبـه پـدر روابط عمومي درسراسرجهان معروف است واصول تكنيكي راكه امروزه كارشناسان روابط عمومي بـه كار مي بـرند ابداع نمود واعتماد داشت تبليغ و انتشار مطالب درباره شخص يـا سازماني در صورتي كـه با عمل صحيح تاييد و پشتيباني نشود بي فايده خواهد بود . درسال 1955 به منظور برقراري ارتباط بين دست اندركاران وعلاقمندان روابـط عمومي درسطح جهان و بـاهدف توسعه و پيشرفت ايـن رشته و ايجاد نهادهاي بين المللي وتخصصي براي هماهنگي تـلاش ها وتبادل تجارب بين همه كارگزاران روابط عمومي درسطح جهاني واز ميـان برداشتن مشكلات و موانع آن وتلاش براي افزايش اهميت ، ضرورت وجايگاه روابط عمومي در تحقق اهداف مديران وسازمان ها،انجمن تخصصي به نام ( انجمن جهاني روابط عمومي ) بوجود آمد. اين سازمان جهاني تاكنون بـه عنوان فراگيرترين واثرگذارتريـن سازمان حرفه اي وتخصصي روابط عمـومي درسطح جـهان شناخته مي شود و بـا فعاليت ها و اقدامات گوناگون درتوسـعه وتكامل ايـن رشته بسيار مؤثر بوده است . تلاش هاي اين سـازمان جهاني در طول 46 سال عمر خود باعث شده است فعاليت هاي روابط عمومي از سوي مديـران به عنوان اقدامات مديريتـي حساس ، پراهميت و ضروري شناخته شده و عملـكردها درسطح كارشناسانه ترين ، مطلوب تر و نوآورانه تري انـجام گيرد.وافق هاي تازه تري پيش روي آن به نسبت ساير عرصه هاي مديريت گشوده شود. كنـگره جهاني روابط عمومي هرسه سال يـك بار در يكي از كشورهاي جهان از سوي انجـمن جهانـي روابط عمومي، انجمن هاي قاره اي، ملي و مؤسسات روابط عمومي با شركت صدها كارشناس ، استاد و پژوهشگر روابط عمومي تشكيل مي شود. در اين كنگره روندها وچشم اندازهاي آينده روابط عمومي ومسائل و مشكلات جهاني، قاره اي و ملي آن مورد تـوجه و تجزيه و تحليل قرار مـي گيرد و سمت و سو وافق هاي حركت روابط عمومي توصيه و ترسيم مي شود. در حقيقت اقدامات اين كنـگره و مسابقه دوسالانه جهاني روابط عمومي مكمل يكديگر مي باشند و ازتلاشهاي توسعه بخشي روابط عمومي استكه ازسوي انجمن جهاني روابط عمومي دركنار ساير فعاليت هاي اين انجمن صورت ميگيرد . تاكنون پانزده كنگره جهاني روابط عمومي در پنج قاره جهان برگزار شده است. چگونه شخصیتی اصیل داشته باشیم؟
پسرم ! سخت ترين كار عالم محكوم كردن يك احمق است . خون خودت را كثيف نكن . پسرم ! با كسي كه شكمش بيشتر از كتابهايش دوست دارد دوستي مكن . پسرم ! دوستانت را با يك ليوان آب خوردن امتحان كن ! آب را به دوستان بده تا بنوشند ! بعد بگو تا دروغ بگويند ! اگر عين آب خوردن دروغ گفتن از آنان بپرهيز .... هان اي پسر ! در پياده رو كه راه ميروي از كنار برو . ملت ميخواهند از كنارت رد بشوند . .......... ادامه مطلب ... ویژگی های یک روابط عمومی موفق و کارا توسعه رابطه هر سازمان یا نهادی با جامعه بدون شک در گرو پاسخگو بودن روابط عمومی ها و انتقال صحیح اطلاعات آنان به بیرون است. توسعه رابطه هر سازمان یا نهادی با جامعه بدون شک در گرو پاسخگو بودن روابط عمومی ها و انتقال صحیح اطلاعات آنان به بیرون است.
سخنوري و روابط عمومي
سخنوري فن يا هنري است كه به وسيله آن ميتوان شنونده را اقناع و بر منظور خويش آشنا و ترغيب كرد و اين فن كاربرد فراواني در روابط عمومي دارد. از اين فن ميتوان در بازديدها، سمينارها، گردهماييها‚ جلسات مختلف، ارتباطات درون سازماني و برون سازماني و ديگر موارد بهره گرفت. پندهايي در سخنوري 1. سخنوري هنري است كه همه كس به آن نيازمند است. كساني كه با مردم سرو كار دارند تقريباً همه محتاج به سخنوري ميشوند. مخصوصاً ارباب علوم و فنون. 2. سخنوري به خودي خود شغل و پيشه نيست، فقط وسيلهاي براي پيشرفت مقصود است. 3. سخنور اگر درست به شرايط سخنور عمل كند براي عامه بهترين مربي تهذيب كنندة نفوس است. 4. براي سخنور شدن هم علم سخنوري لازم است.، هم عمل و هم مشق و ورزش. 5. سخنور بايد محفوظات بسيار داشته باشد. 6. چون بسياري از اوقات سخنور بايد گفتار خود را كتباً تهيه كند، علم ادب و مشق نويسندگي لازم است. 7. سخنور بايد بر موضوعي كه در آن سخنوري ميكند مسلط باشد و آنچه دانستي است در آن باب بداند و از خود مطمئن باشد. 8. سخنور گذشته از احاطه بر موضوع و زيردستي در سخنوري بايد مردم را بشناسد و علم نفس داشته باشد. نكته سنج و دقايق شناس باشد. منطق و فلسفه و سياست مدن و اخلاق و تاريخ خوب بداند. 9. سخنور بايد همواره در امور و احوال مردم به مشاهده پردازد و متنبه و متذكر باشد. 10. قواعد و اصولي كه در سخنوري ميآموزيد بايد بلكه ذهن شما شود نه اينكه در موقع سخنوري بخواهيد آن را به ياد بياوريد و سخن خود را بر آنها منطبق سازيد. 11. نبايد تصور كرد كه سخنوري حتما به آب و تاب دادن سخن است. مواردي هست كه بايد چنين باشد اما هر قسم سخن نيكو گفتن اگر چه بسيارساده و بي پيرايه باشد . سخنوري است. 12. در سخنوري از كسي تقليد مكنيد و به طبيعت خود باشيد. 13. بهترين سخنور آنست كه در سخن گفتن قصد سخنوري نكند. يعني نيتش جلوه كردن در سخنوري نباشد و حواس خود را همه مصروف انجام وظيفه كند. 14. هر وقت سخنوري در پيش داريد، قبل از آن تن يا روح خود را خسته مكنيد. 15. وقتي كه در حضور جماعت براي سخنوري حاضرميشويد، هيأت خود را درست و به قاعده بسازيد. 16. هنگام سخنوري اگر حواستان پريشان باشد، اندكي تأمل كنيد تا حواس بجا بيايد شتاب مكنيد نفس بكشيد آرام پيش برويد. 17. بدون اينكه تذلل كنيد، نسبت به شنوندگان مؤدب و متواضع باشيد چيزي مگوييد دليل بر اين كه آنان را نادان ميپنداريد .اصرار نداشته باشيد كه ايشان را در خبط و خطا قلم بدهيد و اثبات تقصير براي ايشان بكنيد غرور و خودپسندي منماييد. 18. در سخنوري ظرفيت شخصي بخرج مدهيد. كليات بگوييد و اگر ناچار با كسي طرف شديد در عين محكم و استوار بودن ملايم، متين و عاقل باشيد. 19. تا ميتوانيد از خود سخن مگوييد و ادعاي راستگويي و بيغرضي مكنيد كاري كنيد كه از سخن و احوال شما به اين صفات در شماپي ببرند . 20. در مجالس مشاوره و محاوره سخن فراوان و مكرر مگوييد و به ديگران نيز مجال بدهيد خود را به شهوت كلام معرف كنيد. 21. فرياد مكشيد و به سرعت سخن مگوييد شمرده حرف بزنيد لحن ، صوت، اشارات، حركات و نگاه خود را مراقبت كنيد . ماشين مباشيد. 22. تا ميتوانيد از روي نوشته سخنوري مكنيد. در سخنوري علمي، تشريفاتي و گاهي در سخنوري قضايي از روي نوشته خواندن جايز است. در سخنوري سياسي كمتر و در سخنوري منبري هيچ وقت جايز نيست. 23. در هر حال از شنوندگان نگاه بر مداريد و به همه طرف متوجه باشيد . تنها به يك سو منگريد گوينده و شنونده بايد به هم مربوط باشند مثل اينكه با هم صحبت ميكنند. 24. سخنوري آن است كه سخن، تعليم دهنده، دلپسند و مهيج باشد. هم مغز را راضي كند، هم گوش را خوش آيد و هم دل را ببرد. 25. سخنور بايد معاني لطيف پسنديده را به ترتيبت صحيح در لفظ و عبارت فصيح ، ساده، روان و خوش آهنگ در آورد. 26. از عبارات دراز و عالمانه و فضل فروشي بپرهيزد. 27. معاني فراواني خوب است اما از سخنهاي سست و نابجا و بيهوده بايد پرهيز كرد چنانكه در زراعت علف هرزه و زوايد را بايد بر انداخت. 28. بلندي سخن از بزرگي روح بر ميآيد. استحكام سخن از متانت خلق، دلپذيري سخن از طبيعي بودن، مهيج و مؤثر بودن سخن از دل است . رنگ و روغن سخن از قوت تخيل گوينده و درستي سخن از مطالعه بسيار. 29. سخن، طبيعي بايد گفت و متناسب و موزون بايد حرف زد. 30. سخنوري كه افكار و معاني بديع ندارد، به آرايش لفظ و عبارت ميپردازد. 31. سخن بايد از جهت معني و لفظ و لحن و اشارات با مقتضاي زمان و مكان و احوال اشخاص موافق باشد و همچنين با موضوع تناسب داشته باشد. 32. مواضع حاضر و آماده اشعار و امثال مبتذل و عبارات معروف رابه كار بردن ( جز در مواردي كه خيلي بجا، مناسب، پخته و احوال مستعد باشد آنهم غالباً به اشاره) ركيك است و بيمزه مانند غذاي سردي كه دوباره گرم كنند و بخورند يا لباس كهنهاي كه زيرو روي كنند و بپوشند مخصوصاً از وصله ناهمرنگ بايد پرهيز كرد. 33. زبان بازي و لفاظي كردن در سخنوري چنان است كه طبیب بر بالين بيمار بجاي معالجه ادبيات ببافد و وكيل در محضر قاضي بجاي دفاع از جان و مال موكل شاعري كند. 34. تا ميتوانيد قوه تفهيم خود را افزايش دهيد و مطلب را روشن ادا كنيد. 35. اگر ميخواهيد در اقناع به درستي پيشرفت كنيد. بكوشيد كه استدلال خود را با آنچه شنوندگان شما به تجربه دريافتنداند و به آن معتقدند موافقت دهيد تا مجهول را قياس به معلوم كنند. معرفت نفس در اين امر دستياري به سزا تواند بود. 36. دلايل را جمع كردن و فراوان و دنبال يكديگر آوردن و شواهد، امثال، قضايا و مواد بسيار ضميمه كردن اگر به قدر حاجت و از روي سليقه و ترتيب و مطابق فهم و ذوق شنوندگان باشد، موجب اقناع تأثير كلام است. 37. دلنشين شدن سخن آنست كه گفتار با آنچه شنوندگان به آن دلبستگي دارند متناسب باشد. اموري كه مردم به آن دلبستگي دارند ثروت است و شهرت، نام نيك و شرافت، تمتعات و لذايذ، امور ذوقي و عواطف و مانند آنها. 38. سخن كه موافق ذوق و سليقه عقيده شنونده باشد براي او دلنشين است. 39. سخن گفتن از جاندار و جنبنده دلنشينتر از گفت وگو از چيزهاي بيجان و بيحركت است. 40. نقل وقايع و قضايايي كه متضمن كوشش و كشمكش با عناصر طبيعي يا با مخالفين انساني باشد، دلنشين است. 41. از محسوسات و امور نزديك به فهم سخن گفتن، براي عامه دلنشينتر است تا گفت و گو از معقولات و مجردات. 42. استان سرايي و مثلآوردن از موجبات دلنشيني سخن است. 43. رافت و مخصوصاً دست انداختن مخالفين و كساني كه مردم آنان را دوست ندارند، دلنشين است. 44. سخن هر چه متنوع ترباشد، دلنشينتر است. 45. فكر ( آنچه در شعر مضمون ميگويند) اگر با شهامت ، از روي بلندي طبع، پر معني، دقيق و نازك و شديدالتأثير باشد، هم دلنشين است و هم تهييج و ترغيب ميكند. 46. تهييج و ترغيب دست ميدهدهرگاه عدالت خواهي، شرافت، جوانمردي يا خودپسندي و هم چشمي، حسن رقابت و طبع تقليد مردم را تحريك كند. 47. هر چه احوال رابيشتر و بهتر مجسم كنيد، ( مانند شاعران و نقاشان) ترغيب و تهييج بهتر صورت ميگيرد و سخن بيشتر تأثير ميكند. 48. در موقع تهييج و تحريك عواطف، تصنيع كردن و مخصوصاً صنايع لفظي به كار بردن بسيار بيجاست. آيا كسي كه دردمنداست، در ناله خود ترصيح و تجنيس به كار ميبرد؟ يا مادري كه بر فرزند خود زاري ميكند سجع و قافيه ميبافد؟ 49. در سخن گفتن، حرارت دروغي بسيار خنك ميشود. 50. تحريك عواطف در جمعيت فراوان، آسانتراست تا در جماعت اندك چنانكه در يك فرد بسيار دشوارتر است تا در يك گروه. 51. سخنور بايد نيك نفس، خيرخواه و خوش نيت باشد. عواطف نيكو داشته باشد. به هر نيكي عاشق و از هر بدي بيزار باشد. 52. سخنور بايد با شرافت، امين، بزرگوار، راستگو، صميمي و متخلق به فضايل باشد. 53. سخنور بايد از طبيب مجتاطتر، دلسوزتر و با وجدان تر باشد. چون طبيت تن مردم را در ديست دارد و سخنور روح را. 54. سخنوربايد فكور، خردمند و با ذوق و سليقه باشد. 55. سخنور بايد دلير و با شهامت و خونسرد باشد و خود را نبازد. عصبانيت به خود راه ندهد. خود داري داشته باشد . حاضرالذهن و حاضر جواب باشد. 56. سخنوري اگر با حسن نيت و خردمندي باشد، براي جامعه سودمند ترين كارهاست اما اگر براي اغراض نفساني و نيت بد به كار برده شود، مضرترين چيزهاست و همچنانكه سخنور خوب ارجمندترين مردم است سخنور بد پست ترين اشخاص است و از اين رو حقيقت آن داستان دانسته ميشود كه حكيم گفت: زبان هم شريفترين و هم خبيث ترين اعضاي انسان است. 57. سخنور بايد بيغرض باشد و از سخنوري جز اداي وظيفه، منظوري نداشته باشد. 58. بهترين حسن خاتمه براي اين كتاب شعر خواجه حافظ است كه خود يكي از بزرگترين سخنوران جهانست و ميفرمايد: در بساط نكته دانان خودفروشي شرط نيست يا سخن دانسته گوي مرد عاقل يا خموش براى جلوگیرى از هول شدن، کم جرأتى، تپق زدن هنگام حرف زدن و دست و پاى خود را در مقابل جمع گم کردن، چه باید کرد
چهار دانشجو که به خودشون اعتماد کامل داشتن یه هفته قبل از امتحان پایان ترم به مسافرت میرن.... ادامه مطلب ... چوپاني هر روز گوسفندانش را به صحرا مي برد . عادت داشت تا در يك مكان معين زير يك درخت بنيشيند و گله را براي چرا در اطراف آنجا نگه دارد . زير درخت سه قطعه ......
ادامه مطلب ... آخرین مطالب پيوندها ![]() ![]() ![]()
![]()
|
|||||||||||||||||||
![]() |